گربه

از روزی که مسئولیت فروشگاه رو بر عهده گرفته ام تقریبا تمام بدهی ها وصول شده. و فقط نقد کار می کنم. فقط نقد باعث شده خیلی از مشتری ها بپرن.

===================

از یه مدرسه نمونه زنگ زدند. مدیر می خواد شما رو ببینه. دوشنبه یا چهار شنبه. شما رو معرفی کردن برای سال آینده. 

===================

منم یادم رفت زنگ بزنم یا برم مدرسه.

===================

دو هفته میشه چند تا دوست پیدا کردم. یکیشون خیلی خوشگله چشاش خیلی قشنگه.زیاد با هم دعوا می کنن.در اولین فرصت عکس یادگاری ازشون می گیرم. احتمالا یکی از دوستان رفته رو سقف ماشین خوابیده. خوب بخوابی گربه دوست داشتنی من.

===================


عسلویه

عسلویه تا این جا خیلی دوره ولی من مجبور شدم یه روز برم.

-------------------------------

آقای مهندس از دوستان قدیمی خانواده که من زیاد نمی شناسم اونجا کاری کرده بود که من برای ضمانت رفتم موقت آزادش کردم(آزادش کردن)

---------------------------

من هیچ نوع ضمانتی رو قبول نمی کنم ولی مادر پیغام داده بود. خانمش هم خیلی بی تابی می کرد.

---------------------------

3.5 م هم بهم رسید. حالا منتظر اتفاقات بعدش هستم.

---------------------------

با جاده که آشنا باشی به قول مجری  Top Gearفقط باید گاز بدی. تو مسیر زمین کشاورزی که می بینم دوست دارم کشور از لحاظ کشاورزی پیشرفت کنه هی به سد و بارون و تولید فکر می کنم.

------------------------------

به ساحل که می رسم آرزو می کنم پر باشه از توریست و خارجی و کلی رستوران و کافی شاپ و غیره که در کنارش رونق گرفته.

---------------------------------

اما عسلویه به نظرم غولی هست که هنوز خفته. هنوز خیلی کار داره. این جا هم منو برد تو رویا .آرزوی روزی که داریم گاز هند میلیارد نفری رو تامین می کنیم و گازی که بره اروپا رو می کنم. درآمدی میشه که میشه همه چی رو ساخت.

-------------------------------

برای آزادی دوست ، خیلی گرفتار شدم.این جا دیگه نشد رویا پردازی کنم.اما در واقع با هم برگشتیم.

------------------------------

حالا بیمه ، آینه آسانسور  و خرید خوراکی و نوشیدنی اولویت اول هفته هست.