یه بعد از ظهر یه خانم زنگ زد. گفت از شرکت ..... که بزرگ ترین .... در کشور و ....از این حرفا. ما سفارش هایی که پارسال براتون انجام دادیم امسال برای شما با همون قیمت پارسال و همون کیفیت انجام میدیم.فهمیدم اشتباه گرفته ولی لهجه اصفهانی بود و صدا ملکوتی...... میگه:من فکر کردم شما آقای .... هستین که پارسال سفارش ..... گفتم: نه. و..... بعد از یه ربع گفت: خوش به حالتون تابستون تعطیل. از آخر اسفند تا نیمه فروردین تعطیل و ..به هر صورت اشتباه اول هفته بود.
---------------------------------------------
رفتم عسل خریدم. 21 هزار تومن. آذربایجانی.مدت ها بود که می خواستم بخرم.بلاخره موفق شدم.
ولی کارت بانک احتمالا همون جا گم کردم. این اشتباه وسط هفته بود.
-----------------------------------------------------
از بنگاه زنگ زدن برای اجاره. رفتم دیدم یه پسر مو قشنگ نشسته.
میگم :خونه برای خودتون می خواین؟ میگه نه برای دامادمون. چک دارین؟ میگه الان میاره. نیم ساعت بعد نه از داماد خبری شد نه از عروس.گفتم شما که کارتون قطعی نیست چرا زنگ میزنید؟ رفتارم خیلی جالب نبود. این هم یه اشتباه دیگه.
--------------------------------------------------------------
رسیدم خونه. SMS رو چک کردم. از طرف بانک. برداشت وجه. کارت جدید تو جیبمه پس این دیگه چیه؟
بانک به اشتباه شماره منو به جای شماره یه مشتری دیگه وارد کرده. حالا بنده خدا هر برداشت و خریدی که میکنه SMSبرا من میاد.آقا یا خانم بانکی از این اشتباها نکنید.مردم قلبشون ضعیفه.
تداخل ساعت تدریس این مدرسه با اون مدرسه. آخرش 24 ساعت در 2 مدرسه.سه روز کار در هفته.
-----------------------------------
مدرسه اول: لیست دانش آموز ،صندلی،میز دبیر ، ماژیک و وایت برد ندارد. دانش آموز هم بعضی ها کتاب دارند بعضی ها هم ندارند. خودکار هم بعضی ها دارند بعضی ها ندارند.بعضی ها گوشی دارند بعضی ها هم ندارند.
برنامه کلاسی هم ندارند.چون کتاب ندارند.
----------------------------------------------------
مدرسه دوم : خیلی شبیه به مدرسه اول.
--------------------------------
هر دو مدرسه پارکینگ درستی نداره و از آن جا که دانش آموزان پر جنب و جوشی داره و از آن جا که کلی التماس کردم تا پدر بزرگواری کردند و ماشین برام خریدن صبح از خونه تا خیابان اصلی پیاده میرم و از اونجا با تاکسی و .... میرم مدرسه. چند تا اداره دولتی نزدیک مدرسه هست رفتم صحبت کردم با نگهبانش در مورد پارکینگ، گفت: نمیشه.دست از پا درازتر.