سفر

شروع از مهر 90 تا تیر 91

2556بار از این وبلاگ بازدید شده.28 تاش کار خودمه.

77 نظر مرتبط و تایید شده.

28 تا یاد داشت روزانه

---------------------------

امروز رفتم مدرسه.وای چقدر خلوت و آروم. دلم گرفت.

 -------------------

خانم مدیر سر تا پا قهوه ای.

-------------------------

سال دیگه مشخص نیست کجا باشم. معاون یا تدریس. ولی یه چیز مشخصه که این مدرسه  نیستم.

-------------------------

خانم مدیر قبول نکرد. تا خونه منو رسوند.گفت دبیر ریاضی رفته مسافرت خارج.بعد از مدیر ،دبیر ریاضی شخصیت دوست داشتنی مدرسه بود.

--------------------------

شخصیت بد مدرسه هم معاون پرورشی بود.

--------------------------

یکی از همسایه های عزیز رفتن دکتر و خرید....،دو تا وروجکش مهمون من بودن.رفتن دوستاشون  هم آوردن. یکی میگه عمو یکی میگه دایی .یکی میگه Persiantoon . خدا خیر بده هر کی این کانال رو باز کرده  بچه ها رو ساکت کرد.

--------------------

واقعا پچه داری سخته. فقط می خوان بپرن.فکر کنم تقصیر پدر و مادرشون هست که نمیذارن تو خونه بازی کنن. گفتم بازی چی بلدین؟ یه بازی هایی هم بلد بودن.

-------------------

ترفند دیگر چند تا آهنگ گذاشتم براشون.یه دل سیر رقصیدن.

-------------------

ترفند آخر تهدید بود. به بابات میگم به مامانت میگم دختر خوبی نبودی پسر بدی بودی....

-----------------

مدرسه که تعطیل شد آشپزی یکی از کارای هر روزم شده. قیمت ها همین جور داره میره بالا.

------------------

قبض ها رو پرداخت کردم. تلفن 4500 برق 18000 آب 10400 گاز نداریم.ولی لوله هاش از وسط شهر رد میشه تا به کرمان میره.

------------------

فردا میرم.راستش دلم برای خانواده خیلی تنگ شده.شب قبل از سفر نمی تونم بخوابم نمی دونم چرا؟تا صبح خیلی مونده.

--------------------

فرودگاه بندرعباس برای رفتن خیلی غم انگیزه . جذاب نیست .یه جوریه.

--------------------

تقریبا 7سالم بود که این اتفاق افتاد.حالا یک روز مونده به 24 سالگی این حادثه. مردم این جا یه مدت ماهی نمی خوردند.