اولین امتحان

پس از گذشت یک ماه از سال تحصیلی این هفته را به امتحان کتبی و شفاهی اختصاص دادم.تقریبا راضی کننده بود.و انتظاری که داشتم را برآورده کردند.این هفته با همکارام بیشتر آشنا شدم. همشون سابقه کارشون از من بیشتره.متاهل هستند. یکی برای بازنشستگی لحظه شماری میکنه. یکی هم تا جایی که فهمیدم تازگی ها حامله (باردار) شده .درست نمیدونم که "میگن حامله هست یا باردار؟" اول هفته امد یه چیزایی گفت.تا آخر هفته هم نیومد.بارداری همکار وسط هفته خبر اول مدرسه بود. این وسط من در مدرسه هنوز غریبه ام.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت :به شدت به یک همکار مرد در دفتر مدرسه نیازمندم.






آخر مهرماه نود

هفته آخر مهرماه ، باز هم یک هفته خوب. کلی درس دادم کلی پرسیدم. در بین دانش آموزان حس رقابت خوبی وجود داره. هنوز با همکاران راحت نیستم.زنگ تفریح(استراحت) خیلی دیر میگذره!!! بین این همه خانم معلم که با هم کلی حرف برای گفتن دارن واقعا سخته.مرضیه خانم سرایدار مدرسه هر وقت میاد تو دفتر میگه : به این پسر هم اجازه بدین یه کم حرف بزنه.مرضیه زود دختر خاله شده!!!

دانش آموزای کلاس هم بعضی موقع  که دارم ازشون می پرسم بهم میگن : خانم اجازه!!! بلافاصله میگن ببخشید آقا اشتباه شد.بعدش، هم من و هم دانش آموز یادمون میره سوال چی بود.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت:پنجشنبه و جمعه استراحت مطلق