زلزله و سه مهمون

این روزها صدای پای زلزله را می شنوم.از سعودی تا هند هر روز داره می لرزه.امروز جاسک و عمان فردا ...........

------------------------------------------------------

مدتیه تعطیلات شروع شده، منتظر دو روز هستم روزی که امتحانمو بگیرم و فرداش که نمرات را تحویل بدم.

-------------------------------------------------------

بعدش هم کلی کار دارم. اول از همه خونه تکانی.

-------------------------------------------------------

خدا حفظشون کنه.سه تا مهمون داشتم همشون با کلاس. کم مونده بود از خونه بیرونم کنن.اولش کل شهر رو دنبال سوییت بعد هتل بعدش مسافرخونه آخرش با کلی ناز و کرشمه آومدن خونه. هیچ آشنایی قبلی هم باهاشون نداشتم.دوستم زنگ می زنه میگه دو سه روز تحمل کن من جبران می کنم.حالا خوبیش این بود صبح می رفتن بازار همین جا یا قشم عصر یا شب بر می گشتن.چهار روز تمام.هر روز و شب سرویس رفت و برگشت با من بود.

---------------------------------------------------------

وقتی تو ایستگاه قطار باهاشون خدا حافظی کردم یه جورایی خداییش ناراحت شدم از رفتنشون.

---------------------------------------------------------

نظرات 2 + ارسال نظر
مهسا شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:32 ب.ظ

پس لرزه ؟

چه خوب تموم شد :)) سوالا رو آسون بدین گناه دارن بچه ها :))

مگه نمی رین خونه خودتون ؟

چقد باحال خووو از تنهایی در اومدین ، خوووووبه که :))

بعدن شما میرین تلپ میشین تلافیشو در میارین


هوووم طبیعی خو منم وختی مسافر بدرقه میکنیم دلم میگیره :(


اوووه دستشون درد نکنه

رهگذر دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ق.ظ

وقتی میگی با ناز و کرشمه اومدن یعنی این که مهمونات زن یا دختر بودن دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد