داستان دو مهمان

امروز و فردا آخرین روزای تعطیلات بین امتحاناته. تعطیلات رو با دو مهمان مختلف گذروندم.یکی از اون ور آب آمده بود یکی از اون ور ایران.

-------------------------------------------------------------------

مهمان اون ور آب:یک زن و مرد بین 55 تا 65 ساله.یک هفته موندن اما مجرد بودن من به مذاق مرد خوش نیامد.انتظار نداشت.موقع رفتن کلی نصیحت کرد.در کل بهشون بد نگذشت. برای من هم معمولی بود.من برای آن ها بیشتر نقش راننده اختصاصی و راهنما را بر عهده داشتم.

-------------------------------------------------------------------

دوران دانشجویی  دوران خوبی بود. بزرگ ترین سوتی دوران دانشجویی را ترم آخر دادم. بر خلاف همه همکلاسی ها یه دو واحدی را با یه استاد جوان برداشتم. چون نه زیاد کلاسشو رفته بودم نه دانشجویای کلاس را می شناختم تاریخ امتحان رو تغییر داده بودن من هم بی خبر.آموزش غیبت و 0 برام گذاشته بود. اون موقع اینترنتی و این حرفا نبود.با همکاری منشی گروه استاد رو با هزار بدبختی پیدا کردم.......... 15 نمره خوبی بود.

-------------------------------------------------------------------

مهمان دوم: اون استاد عزیز با خانم و دو فرزندش یک هفته افتخار دادند.حسابی بهشون خوش گذشت. به من هم خوش گذشت.

--------------------------------------------------------------------

یادگیری اسامی و کاربرد برخی ظروف آشپزخونه که تا حالا استفاده هم نکرده بودم یکی از تجربیات مهمان داری بود.


نظرات 2 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 ب.ظ http://maryamalviri.blogfa.com


منم یه بار یه درسی رو که خیلی دوسش داشتم و هم فول فول بودم ۲۵ صدم شدم
ازم تقلب سه متری گرفتن و من درس چهار واحدی رو افتادم و هشت ترمه شدم

مریم شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ق.ظ http://maryamalviri.blogfa.com

یک ستاره ؟
آری صدها صدها اما
همه در آنسوی شب های محصور
یک پرنده ؟
آری صدها صدها اما
همه در خاطره های دور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد