روز معلم،حسادت و شرمندگی

روز جهانی معلم سیزده مهر هست. 5 اکتبر.اما این روز در هر کشوری متفاوت هست.در افغانستان همان 13 مهر جشن گرفته میشه. در امارات متحده عربی و بسیاری از کشورهای عربی 9 اسفند.در ایران 12 اردیبهشت و در امریکا تقریبا یک هفته بعد از ایران.

---------------------------------------------------------------

چند سالی که مدرسه پسرانه بودم روز معلم خبر خاصی نبود.فقط مدیر کادو می داد. پتو ،روتختی ، ظرف ..... از دانش آموزان خبری نبود.

----------------------------------------

خانم مدیر خیلی تاکید داشت که مدرسه باشم.من هم فکر می کردم همه معلما رو جمع می کنه و تبریکی میگه و یه کادویی هم میده.

------------------------------------------

همه دانش آموزان توی سالن جمع شده بودند.دیر رسیدم. معلمان هم به ترتیب نشسته بودند.دو تا آقا مسن هم که تا حالا ندیده بودم هم نشسته بودند.یه دانش آموز هم داشت یه مقاله یا شعری می خوند.به خاطر این که این مراسم برام غیر منتظره بود نمی دونستم چی به چیه.

-----------------------------------------------------

یه دانش آموز برام نوشیدنی آورد ......شیرینی هم اوردند.همه کار ها بر عهده دانش آموزان بود.

دو تا آقا هم رفتند مدیر هم تا در سالن همراهی شون کرد.نوبت رسید به کادو ها .......این همه کادو یک جا ندیده بودم.

یه دانش آموز که مجری مراسم بود اسم دانش آموزان را می خوند و دانش آموز می امد و خودش کادو را می آورد کنار صندلی معلمان.متاسفم که خیلی از معلمان  کامل از جاشون جلو بچه ها هنگام کادو گرفتن بلند نمی شدن.متاسفم که یکیشون  حتی یه دانش آموز رو نبوسید.متاسفم که ......

-------------------------------------------------

اسامی سریع خونده می شد و کادو ها توسط اهدا کننده ها تقدیم می شد.جلو هر دانش آموز کامل ایستادم  و برای همه همین جمله را می گفتم: واقعا شرمنده کردین، راضی به زحمت نبودم.دستت درد نکنه.

----------------------------

خجالت کشیدنشون و خجالت کشیدنم ،خیلی آزارم می داد.

....................................................

مراسم که تمام شد حسادت ها و تعریف و تمجید ها شروع شد.و همه کادوهایشان را روانه ماشین هایشان می کردند.یا جایی مناسب گذاشتند.کادوهامو از سالن نیاوردم. یکی گفت : چکار کردی باهاشون که حسابی هواتو داشتن؟ یکی گفت:بیشتر اسم شما خونده میشد.

یکی گفت : چرا کادوهاتونو نیاوردین.نترسین کسی باهاتون کاری نداره.یکی می گفت : زنگ بزنم وانت بیارن.همه راضی به نظر می رسیدن ولی یه جورایی به هم حسادت می کردن.

----------------------------------------

وقتی مدرسه تعطیل شد و همه رفتند من هم رفتم کادو ها رو برداشتم اومدم خونه وسط اتاق ریختم. اما حس خوبی ندارم.


شلوغی

چند روز یه مهمون عزیز داشتم. کلی تغییر تو خونه ایجاد کرد و خیلی چیزا را جابجا کرد.

-------------------------------------------------------------------

مدرسه هم دیگه آخراشه.

------------------------------------

چون اعتبار بیمه طلایی داشت تموم می شد. رفتم آزمایشگاه.خبری نیست. فعلا که همه چی خوبه.

-------------------------------------------------------------------------------------------------

دندان پزشکی هم وقت داشتم.ولی پشیمون شدم .نرفتم .یه چک می کردم بد نبود.

--------------------------------------------------------------------------

من نمی دونم چرا همه جا صفه.همه جا ترافیکه.میری خرید شلوغ ،مطب شلوغ.خیابونا شلوغ.بانک شلوغ و ........ جمعیت بیشتر از 75 میلیونه به نظر من.

-----------------------------------------------------------